چهل
نامه کوتاه به همسرمچهل نامه کوتاه به همسرم مجموعه ای از نامه هایی است که
نادر ابراهیمی هنگامی که مشغول یادگیری هنر خوشنویسی بوده به
همسرش فرزانه منصوری نوشته است. وی در این نامه ها درباره زندگیشان در کنار هم ، عشق و مشکلاتشان صحبت می کند و آشکارا سختی ها و اضطراب مشترکشان را مطرح می کند. برای ابراهیمی نوشتن این نامه ها فقط فرصتی برای تمرین خوشنویسی نبود بلکه تمرینی برای کاوش و جست و جو در درک زندگی ، عشق و رابطه زناشویی است.این نامه ها نثری همچون شعر دارد و بسیار روان و به دور از تکلف های شاعری است. بعضی از آن نامه ها بلندند و بعضی کوتاه در حد چند سطر. ابراهیمی در این نامه ها به صادقانه ترین شکل ممکن عشقش را به همسرش ابراز داشته، گاه او را دوستانه نصیحت کرده و گاه آنچه از راه و رسم زندگی می دانسته با او در میان گذاشته است. خواندن این کتاب تنها خواندن نامه نیست بلکه تعمقی در شیوه ی نگرش ابراهیمی به مسائل زندگی و نیز تجربه ی عاشقی کردن است.نامه اولای عزیزراست می گویم.من هرگز یک قدم جلوتر از آنجا که هستم را ندیده ام.قلمم را دیده ام چنان که گویی بخشی از دستِ راستِ من است؛ و کاغذ را.من هرگز یک قدم جلوتر از آنجا که هستم را ندیده ام.من اینجا«من» را دیده ام-که اسیر زندانِ بزرگِ نوشتن بوده است، همیشه ی خدا، که زندان را پذیرفته، باور کرده، اصلِ بودن پنداشته، به آن معتاد شده، و به تنها پنجره اش که بسیار بالاست دل خوش کرده...و آن پنجره، تویی ای عزیز!آن پنجره، آن در، آن میله ها، و جمیع صداهایی که از دوردستهامی آیند تا لحظه یی، پروانهوش، بر بوته ی ذهن من بنشیند، تویی...این، می دانم که مدحِ مطلوبی نیستاما عین حقیقت است که تو مهربان ترین زندانبانِ تاریخی.و آنقدر که تو گرفتار زندانیِ خوی بلند بگو الهی شکر!...
ما را در سایت بلند بگو الهی شکر! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : transcendency بازدید : 70 تاريخ : جمعه 26 اسفند 1401 ساعت: 16:30